23 خرداد ماه، زن جوانی نگران و پریشان به پایگاه ششم آگاهی پایتخت رفت و از کارآگاهان خواست همسرش را که 24 ساعت از غیبت ناگهانی او می گذشت پیدا کنند.
این زن در مراحل اولیه تحقیق مدعی شد: روز قبل وقتی همسرم در خانه بود، به همراه دختر7سالهام از خانه خارج شدم، ولی بعد از بازگشت به خانه، دیگر از همسرم هیچ خبری نبود و از آن زمان او حتی به تماسهایی که با تلفن همراهش میگیرم جواب نمیدهد.
با شکایت این مرد، کارآگاهان با دستور بازپرس محمد حسین شاملو تحقیقات تخصصی خود برای یافتن مرد گمشده را آغاز کردند، اما تا هفته گذشته هیچ خبری از وی نبود.
افشای راز جنایت از زبان دختر کوچولو
در حالیکه 7 ماه از ناپدید شدن مرد جوان میگذشت و تلاشهای پلیسی برای یافتن راز ناپدید شدن وی بی نتیجه مانده بود، دختر7 ساله مرد جوان، که ماهها راز تلخی را در سینهاش پنهان کرده بود، دریک مهمانی خانوادگی هنگامی که متوجه شد عمویش با نگرانی از سرنوشت پدر او صحبت میکند به او گفت: پدرش قربانی نقشه شومی شده که مادرش و جوان آشنایی به نام امیر طراحی و اجرا کرده اند و آنها او را با چاقو به قتل رسانده و جسدش را از خانه خارج کرده اند.
وقتی دختر خردسال بار دیگر ادعاهای خود را برای کارآگاهان پایگاه 6 آگاهی پایتخت بیان کرد، مادرش و امیر که یک راننده مسافرکش بود بازداشت شده و بازجویی از آنان آغاز شد.
من نمی دانستم!
روز شنبه در اولین جلسه بازجویی از دو متهم این جنایت تلخ که در شعبه یکم دادسرای جنایی برگزار شد، در ابتدا دختر خردسال در توضیح چگونگی قتل پدرش به بازپرس محمد حسین شاملو گفت: روزحادثه پدرم بعد از بازگشت به خانه کمی با من بازی کرد و سپس برای استراحت به اتاق خواب رفت، چند دقیقه بعد از به خواب رفتن او، زنگ خانه به صدا در آمد و مادرم در را به روی امیر گشود، مرد جوان بعد از ورود با چاقویی که مادرم به او داد به سمت اتاق خواب رفت و پدرم را کشت سپس جسدش را با همدیگر از خانه خارج کردند.
اظهارات دختر کوچولو درحالی مطرح می شد که مادر او در دفاع از خود گفت: روز حادثه من در خانه نبودم و هیچ خبری از درگیری مرگبار امیر و شوهرم ندارم، آنها مدتی قبل با یکدیگر دوست شده بودند و شوهرم همیشه از امیر که راننده مسافرکش بود می خواست ما را به مقصد برساند، در این رفت و آمدها بود که امیر از اختلافات شدید خانوادگی من و شوهرم مطلع شد و آنوقت طرح دوستی با مرا ریخت و او بود که شوهرم را کشت.
او در ادامه گفت: بعد از ناپدید شدن همسرم یکبار به امیر گفتم خیلی نگران او هستم ولی او پاسخ داد دیگر به او فکر نکن از دستش راحت شدی ، ولی او هیچ وقت از جنایتی که مرتکب شده بود چیزی نگفت، من در کشتن حسین نقشی نداشتم ولی چون امیر به خاطر من این کار را کرده است به مشارکت در ارتکاب این قتل اعتراف میکنم !
زندگی ام فنا شد
امیر که درتمام مدت بازجویی به شدت میگریست ، در ادامه با ادعای اینکه زن جوان در قتل شوهرش هیچ نقشی نداشته است گفت: از روزی که با مقتول دوست شده بودم، هر بار قصد داشتم بچههای فامیل را به گردش ببرم، به دنبال دختر کوچولوی آنها نیز میآمدم، روز حادثه برای بردن او به جلوی خانه اشان رفتم ولی او و مادرش درخانه نبودند، مقتول به محض دیدنم با ادعای اینکه با همسرش ارتباط برقرار کردهام با عصبانیت با چاقو به من حمله ور شد، در حالیکه او از من قویتر و بلند قدتر بود، وقتی به خودم آمدم که او را با ضربات چاقو به قتل رسانده بودم، بعدازقتل، جسدش را به منطقه قلعه حسن خان برده و به آتش کشیدم.
وی در ادامه گفت: چند وقت قبل از جنایت، وقتی فهمیدم زن جوان قصد جدایی از همسرش را دارد تصمیم گرفتم بعد از طلاق با او ازدواج کنم، ولی هرگز قصد کشتن شوهرش را نداشتم،حالا زندگیم فنا شده و دیگر حتی نمی توانم با این زن ازدواج کنم.
بر پایه این گزارش به دلیل ضد و نقیض گویی های متهمان در جریان بازجویی دیروز بازپرس شاملو دستور داد تا آنها بار دیگر تحت بازجویی قرار گیرند و جستجوها برای کشف جسد سوخته قربانی این جنایت ادامه یابد.